مقاله

داستان بازی لیمبو | DieHard

لیمبو (Limbo) یک بازی ویدئویی در فضای دوبعدی، در ژانر معمایی و هیجانی است. با DieHard همراه باشید. بازی لیمبو در سال ۲۰۱۰ برای ایکس باکس لایو منتشر شد و سال بعد وقتی انحصار زمانی ایکس باکس ۳۶۰ تمام شد، پلی دد آن را برای پلی استیشن ۳ و مایکروسافت ویندوز پورت کرد و برای دانلود در اختیار گذاشت.

بازی لیمبو ثابت کرد که بدون گرافیک قوی هم می توان بازی های با کیفیت و خوب ساخت. صدا گذاری، موزیک و گرافیک در بازی Limbo فوق العاده است.

 داستان بازی لیمبو در مورد مرگ نیست، بلکه در مورد زندگی است و بر خلاف هر نوع بیان دیگری، ما در بازی LIMBO زندگی کردن را یاد می گیریم.

لیمبو-DieHard

شما به سادگی وارد LIMBO می شوید و این شما را مجبور می کند که از طریق اکتشاف، حل معما و استنشاق دنیای تنها در طول مسیر، معنای خود را بیابید.

بازی LIMBO می تواند در اولین دور رفت، به مدت چهار یا پنج ساعت اجرا شود.

داستان بازی لیمبو، با شبح کودکانه ای آغاز می شود که در دنیایی خاکستری بیدار می شود، و او تماماً سیاه است و چشمان کوچک و سفیدش نمایان است.

گیمران در بازی با جنگل ها، حوضچه ها و غارها (و دشمنان عجیب در هر کدام) روبرو می شوند که همه به صورت دو بعدی با جلوه های درخشان ذرات ارائه می شوند.

به غیر از جلوه های پس زمینه و گرافیکی، صداها هم به همان سادگی هستند، صدای قدم ها و پای پسر در کنار چمن، خاک و فلز سخت می پیچد، و جهت صدا بسیار رنگارنگ تر و ارگانیک تر از آنچه ظاهر مبهم شما را به تصور می رساند، می شود.

روند بازی لیمبو

کاراکتر بازی لیمبو، پسرک می تواند در حین بازی به جلو و عقب حرکت کند، بپرد، از طناب و نردبان بالا برود و بعضی اشیاء را هل دهد یا بکشد.

محیط بازی خاکستری رنگ و تاریک به همراه صداگذاری یک محیط رعب آور را برای گیم پلی بوجود می آورد که هر لحظه ممکن است توسط عاملی شکار بشود.

تاریکی این بازی گاهی اوقات تله هایی که در بازی کار گذاشته شده را پنهان میکند. در این بازی خطرات زیادی پسرک را تهدید می کند، از تله حیوانات در سطح جنگل گرفته تا عنکبوت بزرگ و کرم هایی که به سر پسرک می چسبند و کنترل او را بدست می‌گیرند و پسرک باید تا جایی پیش برود که بتواند آن را از خود جدا کند.

داستان بازی لیمبو

شخصیت اول داستان پسر بچه بدون نامی است که در محلی بنام «لبه جهنم» در وسط یک جنگل از خوابی عمیق بیدار می‌شود. این پسر بچه کوچک بسیار ضعیف و ناتوان است که نه در آب می تواند شنا کند و نه توان هول دادن اجسام سنگین را دارد. هنگامی که او به دنبال خواهر گم شده اش می گردد، با انسان های معدودی مواجه میشود که یا قصد کشتن او را دارند یا از او فرار میکنند (فرار از روی ترس نه، بلکه برای یافتن یا رفتن به جایی که بتوانند پسرک را بکشند، چرا؟؟! هیچکس نمیداند).

پسر کوچک در وسط بازی به چند قدمی خواهرش میرسد اما اتفاقی می افتد که باز مانع رسیدن آن دو به هم می شود. بازی انقدر معمایی و دلهره آور و زیبا طراحی شده است که هیچ کدام از گیمرها توقع همچین بازی فوق العاده ایی از یک بازی سیاه و سفید دو بعدی نداشته اند.

داستان-بازی-لیمبو

در پایان پسر بچه از بین این همه معما، تیغه‌های برنده، انسان هایی که معلوم نیست به چه دلیل خواهان کشتن او هستند و از همه مهم تر عنکبوت غول آسا میگذرد و به خواهرش می رسد و بازی بطور خاصی به پایان می رسد.

شروع و پایان مبهم بازی این امکان را به گیمر می دهد که خود داستان بازی را پیدا کند و تفاسیر و تحلیل‌های مختلفی از گیم داشته باشد.

برای مثال داستان بازی می تواند به این صورت تحلیل شود که پسرک و خواهرش در کلبه درختی خود بوده اند (با توجه به مکان پایان بازی) و پسر بچه بطور ناگهانی از درخت پایین می افتد و وارد عالم برزخ شده و تصور می کند که خواهرش را گم کرده است که پس از تلاش فراوان با عبور از مرز دنیا و برزخ وارد دنیا شده و به خواهر خود می رسد درحالیکه بالای سر جسم او به گریه و زاری مشغول است.

پسرک زمانی که به خواهرش میرسد اندکی می ایستد که می تواند نشانه این باشد که جسم خود را دیده و متوجه حادثه ای که اتفاق افتاده است شده باشد و بعد به طرف خواهرش حرکت می کند و خواهرش هنگامی که حضور روح پسرک را احساس می‌کند وحشت زده از جا می پرد، ولی او را نگاه نمی کند. در آخر بخش لیست سازندگان بازی تصویری از همان محل نشان داده می شود که اجساد آن پسر و خواهرش تجزیه شده و چند حشره بالای اجساد آن‌ها هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *